۲سکانس از فداکاری ۲قهرمان
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۱۰۹۳
یکی برای نجات مردی که قصد خودکشی داشت تا یک قدمی مرگ آتشین رفت و دیگری ریسک پرواز در ساعات پایانی روز را قبول کرد تا ناجی جان نوجوان تبعه افغانستان باشد، درست در روزی که طالبان سرباز مرزبان ایران را شهید کرد.
صدای آژیر ماشینهای پلیس و اورژانس، ضجههای خانواده مرد خشمگین و کمکخواهی همسایهها، درهمآمیخته بود و محله جمعه بازار شهرستان دشتی را شلوغ کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ستوانیکم اسماعیل خالقی وقتی مقابل خانه رسید، سعی کرد با مرد عصبانی صحبت کند تا شاید کبریت را کنار بگذارد اما تجربه ۲۶ سالهاش در نیروی انتطامی نشان میداد اوضاع بدتر از آن چیزی است که فکر میکرد و فاصله مرگ و زندگی، کشیدن چوب کبریت بر قسمت زبر قوطی بود.
«مامور یگان امداد شهرستان دشتی استان بوشهر هستم. آن شب در گشت خودرویی بودم که ماجرا از کلانتری به ما اعلام شد و بعد از گرفتن آدرس، راهی خانه مورد نظر شدم. مرد ۴۰ سالهای بهدلیل مشکلات خانوادگی روی خودش و اثاثیه خانه بنزین ریخته بود و کبریتی در دست داشت. او تهدید میکرد اگر کسی جلو بیاید، خودش، خانه و افرادی که آنجا بودند را به آتش میکشد.»
یکی از بستگان مرد عصبانی تصمیم گرفت کبریت را از دست او بگیرد که با ضربه مشتش به شیشه و شکستن پنجره پا پس کشید. مرد صاحبخانه تهدید میکرد در مرحلهای از زندگیاش است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و میخواهد زندگیاش را به آتش بکشد.
آنطور که حاضران در محل برای مامور گشت پلیس روایت کردند، بهخاطر اختلاف های خانوادگی، همسرش قهر کرده و او هم در برابر قهر همسرش تصمیم به خودسوزی گرفته بود. ستوانیکم خالقی تصمیم گرفت از تجربهاش استفاده کند و به این غائله بدون آتش و مرگ پایان دهد.
«خانواده این مرد در حیاط جمع شده بودند و اگر آتشسوزی رخ میداد احتمال گرفتار شدن آنها در آتش زیاد بود. به همین دلیل با کمک همکارانم، آنها را از خانه خارج کردیم. وضعیت روحی و روانی مرد جوان بحرانی بود و باید با صحبت او را از این وضعیت خارج میکردم. اگر حدس میزد قصد آسیب به او یا دستگیریاش را دارم، همهجا را به آتش میکشید و فاجعهای رقم میخورد. به همین دلیل سعی کردم از طریق روشهای روانکاوی، او را آرام کنم. تا حدودی هم موفق شدم و اجازه داد، وارد خانه شوم.» مرد ۴۰ ساله روی خودش و وسایل بنزین ریخته بود و بوی شدید بنزین توی دماغ میزد. قوطی کبریت در دستش بود و با هر قدم مامور پلیس به سمتش، تهدیدهایش جدیتر میشد. «فکری مثل معجزه به ذهنم رسید. در حالیکه با او صحبت میکردم، مدعی شدم گلویم میسوزد و آب میخواهم. مرد عصبانی اجازه داد از بیرون برایم یک لیوان آب بیاورند. دختر خودش آب را آورد و وقتی مطمئن شدم او از خانه بیرون رفته، نقشهام را عملی کردم. اگر در محاسباتم کمی اشتباه میکردم هر دو در آتش میسوختیم. یک متر با او فاصله داشتم و در یک لحظه لیوان آب را روی قوطی کبریت ریختم و وقتی خطر رفع شد او را تحویل کلانتری دادم. بعد هم سرگرد صالحی، رئیس کلانتری ۱۱ فدک شهرستان دشتی و مشاوران پلیس با او و همسرش صحبت کرده و آشتیشان دادند.»
از مامور فداکار پرسیدم این ازخودگذشتی با تقدیر هم همراه بود که در پاسخ گفت: «وقتی لباس سبز پلیس را بر تن میکنی، برای حفظ امنیت مردم با خدا معامله میکنی. در این ماموریت احتمال داشت جانم را از دست بدهم اما نمیتوانستم دست روی دست بگذارم تا فاجعهای رخ دهد. پیش از این هم در حادثه آتشسوزی دیگر امدادرسانی کرده بودم. آشتی این زوج، بهترین پاداش برایم بود.»
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: خودکشی اسماعیل خالقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۱۰۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق میخواست مستقل زندگی کند
دخترم طلاق گرفته بود و میگفت که میخواهد مستقل زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی، اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد.
به گزارش صدای ایران،روزنامه ایران نوشت: مردی که اعتراف کرده دختر جوانش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، گفت که بهشدت پشیمان است.
آذر سال گذشته مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از قتل دختر ۲۱ سالهاش خبر داد. وی به مأموران گفت: دخترم را با دستان خودم کشتم و حالا میخواهم تسلیم شوم.
وقتی مأموران پلیس به محل حادثه که خانهای حوالی میدان خراسان بود رفتند، با ورود به خانه جسد غرق در خون دختر جوانی به نام شبنم را پیدا کردند که با ضربات متعدد چاقو کشته شده بود. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و متهم بازداشت و به پلیس آگاهی انتقال داده شد.
متهم در تشریح ماجرا به مأموران گفت: یک سال قبل دخترم از همسرش جدا شد و به خانه من برگشت. مدتی با من و مادرش زندگی میکرد تا اینکه چند روز پیش از این حادثه دخترم به یکباره ناپدید شد. من و مادرش هر جا فکرش را میکردیم دنبالش گشتیم تا اینکه در کمال ناباوری متوجه شدیم دخترمان چند کوچه پایینتر از خانه ما آپارتمانی اجاره کرده و تنها زندگی میکند. از آنجا که به موضوع مشکوک بودم او را به طور نامحسوس تحت نظر گرفتم و پی بردم که افراد ناشناسی به خانهاش رفت و آمد دارند. نمیدانستم باید چه کار کنم. بالاخره تصمیم گرفتم به خانهاش بروم و با او صحبت کنم تا علت این کار را برایم توضیح دهد.
حدود ساعت ۱۱ صبح به خانهاش رفتم. دخترم گفت که میخواهد تنها زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی، اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد. خودم هم آنقدر حال بدی داشتم که بیاختیار زانوانم سست شد و روی زمین افتادم.
وقتی دخترم را در آن حال دیدم، تمام بدنم میلرزید و با خودم میگفتم چرا جگرگوشهام را به این روز انداختم. چند ساعتی در آن وضعیت بودم تا اینکه وقتی دیدم دخترم دیگر نفس نمیکشد، تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم. باور کنید در یک لحظه آنقدر عصبانی شدم که به عواقب کارم فکر نکردم و حالا به شدت پشیمانم.
پس از آن پزشکی قانونی با معاینه جسد در گزارشی علت مرگ را خونریزی داخلی به خاطر پارگی اندامهای شکم و پهلو با جسم برنده اعلام کرد. با اعتراف صریح متهم و گزارش پزشکی قانونی، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده پس از تکمیل برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این میان مادر مقتول بهعنوان ولی دم با حضور در دادسرا عنوان کرد که شکایتی از همسرش ندارد و رضایت بیقید و شرط خود را اعلام کرد. به این ترتیب با اعلام رضایت اولیای دم، متهم به زودی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه میایستد.